سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خورشید جماران

تیر 94 - خورشید جماران

محب و خادمه آل نبی(ص)
خورشید جماران

شب قدر تسلیت باد

 

 

بسم الله الر حمن الر حیم

بنام خداوند بخشنده بخشایشکر

السلام علیک یا حضرت علی ع

شب  قدر تسلیت باد و گرامی می داریم


سلام بر قدس
فلسطین پاره تن اسلام است امام خمینی


روز قدس را درراس امور خودمان قراربدهیم وملت مظلوم فلسطین رافراموش نکنیم


بااتحاد خود در راهپیمایی روز جمعه شزکت کنیم ومشت محکمی بردهان دشمنان بکوبیم


وعده ما روز جمعه 19 تیرماه در سراسر جهان اسلام


خورشید جماران تقدیم می دارد

با سلام وهزاران تشکر و شکر و قدر دانی ای خدای مهربان خداوندا به حق حرمت قران به حق اخرین پیامبرت که ان را برای نزول قران انتخاب نمودی خداوندا به حق اشک های اخر مولا علی ع خداوندا به حق بی تابی های حسنین و زینبین خداوندا به حق خانه خاموش مولا به حق گریه های زمینیان واسمانیها خداوندا به حق اشکهای نخلستانهای مولا به حق اشکهای حضرت زینب کبری به حق درد دلهای مولا به حق چشم انتظاری مهدی عج به حق طفلهای یتیم مولا به حق حرمت روح الله و تامل و صبر ان وهمسر و دو فرزندش به حق حرمت تک تک ایات قران به حق حرمت یا ربنا ی مولا به حق نمازش روزه اش خوبیهایش به حق راز و نیازش در چنین وقتهای به حق یتیمانی که چشم انتظارند مولا بیاید نان وخرما برایشان بیارد به حق حرمت پاک خاندان نبوت به حق شهیدان گمنام و شهیدان ی دیگر فرج مولایمان را رسان بقیه غیبت ان حضرت را به این شب ببخش تمام بیماران و جانبازانهای که در اسایشگاها و خانه یند شفا لطف فرما حاجت قلبی خوب تمام حرمتداران قدر براورده نما خداوندا ما را ان طور که مولا حضرت علی بود ورفتار می نمود خواسته های ان حضر نما خدا ما از قران و عترت جدا مگردان یارب به حق نماز روح الله در بیمارستان که سرم در دستش می خواند  نمازش فرج مولا را رسان سلامتی ان حضرت و نایب بزرگوارش و رئیس جمهور کشورش و تمام خدمتگذاران به خدا وبند گانهای خدا و همه دوستداران مولا علی ع سلامت باشند یارب چنان نما که فردای محشر شرمنده تو نشویم یارب دوباره شبی دیگر مانده از قدر و فرصتی دیگر برای عفو بخشش برای کمک و کمک رسانی برای خلوت با تو یارب برای اشتی با تو برای گرد هم نشستن و وحدت بندگانهایت بیشتر یارب نمی دانم امشب شب نزول قران یا شبهای دیگر قدر همی دانم امشب ارزش بیشتر نزد تو باشد چرا که ناله عزیزان علی ع در اسمان پیچ امشب صدای وحی تو اسمان رنگ دگر دار امشب امش با اشک و ناله می گویم      شرح غم مولا علی بیشتر

  زهجر روی گل مولا علی هجرانیم امشب    به داغ گ لباغچه ال نبی گریانیم امشب  زهجر روی گل  بلب ها نگرانند و گریان     زهحر پدر  داغ ان گریانیم بیشتر 

ای پدر جانم فدایت یا علی جانم     می سوزم همانند شمع  

شمعی سوزد کنج ویرانه      بر گرد ش عاشقان پروانه

بابا جانم علی امشب در نگاه دلم ترا بر گیرم       بوسه از روی چو ن قمر گیریرم

ای پدر جانم جانم فدایت رخصتی ده تا نهم بوسه بر تربتت پاکت      اگر پروانه بودم می پردیم سر ساعت در خدمتت در نجف می پریدم

سلام جانم یا مهدی کجای بیا مولا دوباره امدم با کاسه گدای دعا همیشگی امدم بیا بابای مهربانم مولا رفت از کنارم کجا جویم کجا گردیم همانند مولا علی جویم بیا مولا جانم کمکم نما تا محفلی و مجلسی هر کجا تو می خواهی از نو بگیریم به به شب قدر شب بیداری شب زنداری شب یاد بابا مولا علی یاد دستگیرهایش یا مهدی به خدا دستم از داغ مولا علی درست نمی چرخد اما چه کنم جانم خودش دوست دارد بهرش قلم زنم یا مهدی ز داغش سو گواریم اشکباریم اه نمی دانم امشب از داغ کدامین لاله ال محمد ص از داغ کدامین عزیزان محمد ص از داغ کدامین دوستداران ال محمد دوستداران مولا علی نویسم وبنالم ای دل بنال ز داغ مولا که لایق خون گریستن دارد کاشکی لاقل مولا جانم مهدی شما اشکارا کنار ما ها بودید ز شوق دیدار وامدنت انقدر نویسیم تا تو ایی

یا مولا جانم علی کاشکی بابای غریبم در زمان شماها بودم جان خود را فدای شماها و گلهایت می نمودم کاشکی لاقل مهدی بیاید نمی دانم چرا خورشید جماران عزیزم امروز خورشید بی تاب است با وجودی که هوا هر روز گرم اما امروز خورشید دل سرد است حتما دلش بهر مولا علی گرفته است اگر متو جه شده باشند دوستداران مولا علی امروز ظهر رنگ خورشید همرنگ خون فرق مولا علی بود خورشید جماران تو کجایی بابا کاشکی بودی بهرمند می شدیم از سخنان گهر بارت در وصف مولا علی خورشید جماران خورشید در اسمان بر مولا حضرت علی و روی گل ان و رنجهای ان شما شرم دارد  اگر خوب عاشقان مولا علی سالها متو جه شده باشند شب بیست سوم مانند امشب اسمان رنگ دگر دارد دلها غمینتر است چرا که صدای بلبل خاندان نبوت نمی اید رویم از باغ گلخانه ال نبی پرسیم چرا صدای مولایمان نمی اید سکوت مرگبار نخلستانهایش گرفته دل تک تک عاشقانش رنگ ماتم گرفته صدای ابشار ها غم گین است چرا که چشمان عاشقان مولا علی ابشار دگر بر خود گرفته به گرد هم نشست محفلی و مجلسی از نو گرفتن همگی در مجلس عزای مولا علی ع خوش امدید جان مولا هر کجا هم عزیزی به رحمت خدا رفته بیاد مولا علی ع و بیاد ان مجلسی از نو بگیریم امشب زمین اسمان همناله اند با حسنین و زینبین به به صدای گریه ها همصدا می شود با وحی قران جانم فدای قران اری قران شب ختم مولا علی شب عزاداری بهر مولا شب یاد شهیدان بقیع و کربلا هشت سال دفاع مقدس منم سهم خود قلم زنم به گرد همدیگر نشینیم بگویم ای وای یا مولا یا سنگر نشینان بی سنگر یاد جبهه رفته ها یاد انای که سالها در این شبها حضور داشتند به به هواجا صدای صوت قران نوای دلنشین روضه و مداحی می اید صدای قران بر سر گرفتن و یارب یارب می اید صدای ذکر صلوات وصدای دعا می اید جان مولا هر کجا که چشمانتان بارانی دلتان شکسته سیم ارتباط وصل التماس دعا بیماران یادتان نرود قرض داران یادتان نرود گرفتارها زندانیها مشکل داران همه فرج مولا دعا بهر همدیگر یاد تان نرود همه با وضو خلوص نیت همه با یاد خدا واز قبل توبه همه دوری از تمام کدورتها

اشک غم دلم گرفته شب قدر است مو دل غمینیم ز داغ هجر غیبت مولا مهدی زداغ حضرت امیر المومننینیم

یارب می بینی می شنوی صدایم همان صدای که از کودکی باش اشنای جانم علی جانم علی یاد مولا

یاد راد مرد بزرگ یاد قهرمان کوفه یاد امام شجاع یاد تقوی ان یاد نمازش یاد نان وخرما در دهان یتیمان یاد اشکهای نیمه شبش یاد اخلاق نیکویش یاد دل مهربانش یاد دل پر دردش که چاه را برای درد دل انتخاب نموده بود یاد سرو گل ال نبی یاد بابای حسنین و زینبین یا گیرنده ایات قران یاد نویسنده و گرداورنده قران یاد خمس و زکاه دادنش یاد امر به معروف و نهی از منکر نمودنش یاد هزاران یاد راهنمایهای خوبش یاد همسر داریهای خوبش یاد ان انروزیکه که خدا به مادرش فرمود فاطمه جانم اد خلی برو درون کعبه علی را دنیا بیاور نمی دانم یارب علت چیست به حضرت مریم می فرمودی برو بیرون حضرت عیسی را دنیا بیار به دخت بنت اسد حضرت فاطمه فرمودی برودرون کعبه خانه ام علی را دنیا بیاور جانم فدای حضرت عسیسی که تا اخرین لحظه  نشد غیر از خدا نام ببرد فدای خدای مهربان که در اخرین لحظه خدا بردش زنده در اسمانها تا وقتی مولا مهدی می اید  با ضرت بیاید پس تمام پیرونهایش باید این را بدانند که ان حضرت تا اخرین لحظه یارب برس بفریادم ای رفیق همیشه زنده

جانم فدای مولا حضرت علی ع

فدای قد و قامتت مولا فدای قامت بستنت بهر نماز مولا خورشید جماران یاد ان روزهای که بهرمند می شدیم از سخنان گهر بارت اسمان دلم گشته ابری ز داغ چندین خورشید گشته ابری خورشید مکه خورشید کوفه خورشید کربلا خورشید شاه نجف خورشید شاه خراسان خورشید بقیع خورشید جماران و خورشید های دگر اما خورشید نجف امشب دلها را نموده غمینتر همه با هم یا علی مددی پا نهیم جای پاهای مولا بهر کمکم و کمک رسانی و یاری همدیگر بیایم از همه چیز بهتر دلمان را با خدای خود نمایم همانند اسمان ابی صاف با وحدت با همدلی با دوری از تمام گناهان سراسر کشور و جهان اسلام همگی با هم بگویم یارب استغفر الله رضایم به رضای تو حاضریم تمام چیز ها را تامل با سیاست تو یارب هر کجا لازم باشد کمر بر بندیم خدمت رسانی به خدا و بند گانهای خدا گناه چیست خدا خدا به حرمت دل مهربان مولاعلی ع دگر حتی نام گناه هم نباشد در همه جاغ ریشه گناه کنده شود جانم خدای مهربان که دلها را مهربان افریده خدای که طفل را با امدن پا به دنیا گریه اموخته خدای که ان طفل ها بزرگ می روند از دنیا همه برایشان گریانند اما گریانن کدامین فردند گریان خدا دوستان ال خدا ترسی با تقویان خوبان عاشقان خدا ثواب کاران نیکو کاران انهای که دلهای مهربان دارند لبخندشان روی بند گانهای خدا همدرد با تمام درد هایشان اری خدا مهربانترین است

از قوه قضاییه معذرت می خواهم می خواهم عرضی نمایم ایا تا کنون شده سر زده عزیزانی وازد زندانها و کمپهای ترک اعتاد شوند ایا تا کنون مجلسی محفلی در زندانها بر پا شده ایا شده افطاری دسته جمعیدر زندان ایا شده دکتر های متخصص و عمومی برند قدم زنان در زندانها رفع بیماریها با خبر از حال انها ایا شده برسی همه را در یک ردیف نباید گذاشت هر چند همه بند گانهای خدایند ایا شده سخنرانهای محترمی که چه زیبا سخنرانی با معنی و بدون هیچ اشاره ای برند بهر انها سخنرانیها که وقتی انها مرخص شوند دگر فکر هیچ شیطان رانده شده نداشته باشند ایا شده در زندانها روحانیانی محترم اورند گاه گاهای مخصوصا ایامهای ماه رمضان ومحرم ایا شده رعایت وتو جه بیشتر بهداشت درون زندانها جانم فدای مولا حضرت علی و حضرت محمد که در این راها بسیار رنج فراوان بردند انشا الله روزی اید که هیچ گناهی نباشد انشا الله

 جانم فدای مولا علی که برای نجات اقا رسول الله ص خوابید در بستر ان که وقتی دشمنان ان پیامبر امدند دیدند محمد نیست لی است گفتند محمد کجاست فرمود مگر دست من داده بودی به به فدای انهای شوم که نجات دهنده بند گانهای خدایند جانم فدای خدای مهربان که از همه جاها خبر دارد در روی زمین دریا و همه جا نظر دارد بیایم همگی به ریسمان اللهی چنگ زنیم پراکنده نشویم بیایم کارهای ثواب و خدا پسندانه انجام دهیم تا خدا همیشه با ما صلح باشد مورد خشم ان قرار نگیریم بیایم با شماها هستم تمام بند گانهای خدا امشب را غنیمت شماریم تصمیم گریم همگی تا زنده هستیم حتی فکر گناه نباشد در ذنها توبه راه اصلی دوری از تمام گناهان واجب است

چنین شبی مستمندان و یتیمان فقرا به دنبال بابایشان علی می گردن بابای که وقتی سوالش می نمدند تو ای مرد کیستی می فرمود فقط به من بگوید بابا یاد بابا یاد خوبیهایش یاد تمام بابا یاد تمام مادرنها یاد مجلس نشینان یاد انهای که تا نام مولا علی بر زبانشان جاری می شد سراسیمه می شتافتند پا گذارند گذاشتند جای پاهای مولا علی هزاران افسوس که خورشید نجف خاموش گردید اما نور خورشید تا قیامت روشن است هم یاد خورشید نجف هم یاد خورشید جماران همگی در حسینیه ها و مسجد ها و خانه ها و محفلها نشینید گرد هم با هم بگوید یاد مولا یاد مولا یاد امامی که جان خود را فدای خدا و السلام نمود یا همه شهدا یاد همه دوستداران خدا ومولا علی ع

السلام علیک یا حضرت علی جانم السلام علیک یا پنج تن ال عبا السلام علیک یا دوازده امامان چهارده معصوم السلام علیک یا صدو بیست چهار هزار پیامبر وتمام نواد گانهایتان السلام علیک یا شهدای عزیزم السلام علیک یا خورشید جماران السلام علیک یا مهدی عج السلام علیک یا نایب مهدی السلام علیک یا تمام دوستداران خدای مهربان ومولا علی

السلام علیک یا عقیله بنی هاشم یا زینب جانم سلام علیکم عرض ادب تسلیت به پیشگاه حضرت ولی عصر عج و تمام چشم انتظاران ان حضرت و خدمت شماها زینبین وحسنین یا زینب جانم برایم بفرما از ضربدت خوردن بابا تا شهادتش عزیزم دوستدار ما از کجا برایت بگویم خلاصه می گویم بابا مهمان بود خانه خواهرم ام کلثوم نان و شیر و نمک اندکی سحر میل نمودهر چه خواهر اسرار نمود بابا نرو مسجد دلم بد امشب رفته مرغان خانه من مرغابیها هم به گردش با زبان خودشان می دویدن جلو راهش تا نرود مسجد هر چه گریستم فایده نداشت عاقبت رفت و ضربت خورد حسن عزیزم دوان دوان اهسته بابا می نشست بلند می شد تا رسید به خانه امد با حسن عزیزم خانه فرمود مرا در مصلا نماز خانه ام ببرید خانه ای که در ان نماز می خواند

بابا را خوابندن در خانه دکترها امدند اما رنگ بابا همرنگ خورشید و گل افتاب گردان لحظه به لحظه می شد رنگ حسنینم هم رنگ زعفران قطره اشکی از چشمان حسنم ریخت بر گونه بابایم علی حسنم تو باید صبر داشته باشی عزیزم حسنین گریستند ما زینبین هم می گرستیم بابا را تاب نیاورد ان هم همراهما گریستند فرمودند هم اکنون حضرت محمد ومادرتان حضرت فاطمه کنار من است دلنگران نباشید جبرائیل کنار من است خدا داند وحال مولا وحال عزیزانش این را بابا فرمودند گریست وجان از جان تسلیم نمودند البته سخنان نصیت وارهای فرمودند پدر چشمانش را بست ای وای این بود خلاصه ای از شهادت پدر عزیزان عزاداران پدرم علی دوست دارم مانند پدرم نیکو کار خدا ترس خدا شناس باشید بابای من تا اخرین نفس نام یارب از دهانش برون نرفت بابای من علی مرتضی مرد علم وعمل مرد نماز مرد خیر خواه مرا تنگ دل مردحسود نبود مرد با تقوی و خوب بود به خدا ما عزیزانش تا اخرین نفس رعایت تمام دستورات خدا و قران را نمودیم رعایت حفظ حجاب رعایت اخلاق نیکو کمک دردی همفکری همیاری یاری رساند کمک نمودن تمام خلصت بابا ومادر بر ما اثر نموده بود عزیزان گلم سو گواران عزیزانم در تمام مراحل مواظب کار هایتان باشید نبادا خدای نا کرده وسوسه شیطان رانده شده شوید نبادا فکر و ذهن شما برای گناه حتی یک ثانیه باشد عزیزان دوستداران خدا سعی نماید امشب را غنیمت توبه نماید پدرمان مولا علی ع را واسطه توبه ودعا و بخشیدنتان  جلو ی ضرر را هر کجا گیرید صرفه است نشینید هر کجا هستید و بروید هر کجا می توانید که نوای دلنشین عزای بابام علی است التماس دعا دارم هر که ماها را دوست دارد ودوستدار علی ع است باید به امر خدا دستور خدا ودستور قران عمل نماید خورشید جمارانی بود پا گذاشته بود جای پای بابا علی هم اکنون دلخوشیم  گل یاد گار ال طاها نور چشممان نایب مهدی که مرتب بهرمند از سخنان گهربارش پا جاید پای مولا علی بابا گذاشته است اما افسوس که از تمام گوشه وکنارها از مظلومان تهی دستان و مشکل داران بهش خبر رسانی کامل نمی نمایند فقط دوستداران واقعی مولا علی ع خبر های کم اندک به ان از حال مردم می رسانند تشکر و قدر دانیهای بسیار دارم از ان رئیس حمهور کشور اقا امام زمان عج تمام انهایی که پا جای پاهای بابا علی گذاشته می گذارند بسیار ممنونم سلامت باشند

حضرت زینب جان بسیار تشکر ببخش ناراحتت نمودم التماس دعا التماس دعا من جای تک تک بند گانهای خدا توبه می نمایم قول می نمایم همه عمل کنند و گوش کنند و دوری از تمام گناهان همه می گویند خدا چشم چشم

در همه حال وهمه جا مواظب همدیگر باشید

در همه جا پلیس خود باشید

نذر فرج مهدی عج و سلامتی ان حضرت  و تمام چشم انتظارانش صلوات

شادی روح بلند حضرت ادم تا کنون و تمام پیامبران امامان ع شهیدان مولا علی ع و خورشید جماران همسر ودو فرزندش وتمام انهایی که دستشان از دنیا کوتاست و پدران ومادرانی و عزیزانی که دستشان از دنیا کوتاست صدوبیست وچهار هزار ختم قران و چهارده هزار ختم صلوات

خیرات  حضرت علی و شهدا وامواتهای خودتان و من حقیر خواند سوره حمد و صلوات سلامت باشید انشا الله تا سلامی دیگر خدا نگهدارتان باشد عزیزان خدا دوست

اللهم صل علی محمد وال محمد و خاندان محمد و عاشقان محمد

اللهم کل فر جهم

 




تاریخ : پنج شنبه 94/4/18 | 6:39 عصر | نویسنده : محب و خادمه آل نبی(ص) | نظر

زندگینامه حضرت خدیجه همسر مهربان وباوفای پیامبراسلام(ص)


بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا  حضرت خدیجه
سلام بر حضرت خدیجه بزرگ بانوی اسلام همسرباوفای پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی (ص) ودرود وصلوات  فراوان بر ارواح مطهر آن دو همسربزرگوار
    زندگینامه حضرت خدیجه


پدر او خُوَیلد بن اسد و مادر او فاطمه دختر زائده است. تولّد حضرت خدیجه علیهاالسلام سال 68 پیش از هجرت است. ازدواج مبارک خدیجه با وجود مبارک و نازنین حضرت محمّد صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله‏ وسلم هنگامی بود که 25 سال از عمر شریف پیامبر صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله‏ وسلم و چهل سال از عمر حضرت خدیجه علیهاالسلام می‏گذشت. او از لحاظ نسب از همه زنان پیغمبر صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏آله‏ وسلم به پیغمبر نزدیک‏تر است. او در ماه رمضان سال دهم بعثت و اندکی پس از وفات حضرت ابوطالب درگذشت. پیغمبر او را در «حجون» دفن کرد و خود او را در قبر گذاشت.

 
فرزندان خدیجه

در تعداد فرزندان حضرت خدیجه ، میان مورخان اختلاف است . به‏ گفته مشهور : ثمره ازدواج رسول خدا و خدیجه ، شش فرزند بود. 1- هاشم . 2- عبدالله . به این دو «طاهر» و «طیب‏»می‏گفتند . . 3- رقیه . 4- زینب 5- ام کلثوم . 6- فاطمه .

رقیه بزرگترین دخترانش بودو زینب ، ام کلثوم و فاطمه به‏ترتیب پس از رقیه قرار داشتند . پسران خدیجه پیش از بعثت‏ پیامبر (ص) ، بدرود زندگی گفتند . ولی دخترانش ، نبوت پیامبر(ص) را درک کردند .

گروهی از محققان معتقدند : قاسم و همه دختران رسول خدا (ص)پس از بعثت‏ به دنیا آمدند و چندروز پس از پیامبر خدا (ص) به‏ مدینه هجرت کردند .
خدیجه در دوران جاهلیت

حضرت خدیجه علیهاالسلام در دوران جوانی با تشکیل کاروان‏های تجاری به کسب درآمد پرداخت. وی با مدیریت و درایتی قوی و به دور از رسم تاجران زمانه که رباخواری را از اصول ثروت اندوزی قرار داده بودند، به تجارت روی آورده بود.

تاریخ‏ نگاران، بارها از او با عنوان‏هایی همچون «بانوی دوراندیش و خردمند» یا «بانوی عاقل»ی‏یاد کرده ‏اند. حضرت خدیجه علیهاالسلام یکی از ثروتمندترین مکه بود، ولی هرگز از یاری فقیران روی برنگرداند و خانه‏ اش همواره کعبه آمال مردم بینوا و پناه‏گاه نیازمندان بود. کرم، سخاوت، دوراندیشی، درایت، عفت و پاک‏دامنی، از وی بانویی پرهیزکار و مورد احترام ساخته بود. لقب «بانوی بانوان قریش» که در آن زمان به وی داده شد، نشان دهنده جایگاه او در میان مردم است.
نخستین بانوی مسلمان

حضرت خدیجه علیهاالسلام نخستین زنی بود که به پیامبری حضرت محمد صلی‏ الله ‏علیه‏ و‏آله ایمان آورد و اولین بانویی بود که همراه امام علی علیه‏السلام با پیامبر به نماز ایستاد و پیشانی بندگی بر خاک سایید. تاریخ‏ نویسان از یکی از همسران پیامبراعظم صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله نقل کرده‏ اند که می‏گفت: من همواره از علاقه پیامبر به خدیجه در شگفت بودم؛ چرا که حضرت بسیار از او یاد می‏کرد و اگر گوسفندی می‏کشت، به سراغ دوستان خدیجه می‏رفت و سهمی برای آنها می‏فرستاد. روزی رسول خدا صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏آله در حالی که خانه را ترک می‏کرد، نام خدیجه را بر زبان آورد و از او تعریف کرد. کار به جایی رسید که صبر خویش را از دست دادم و با کمال جرئت گفتم: «وی پیرزنی بیش نبود و خدا بهتر از او را نصیب شما کرده است!» گفتار من چنان رسول خدا صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏آله را متأثر ساخت که آثار خشم و غضب در چهره ایشان ظاهر شد. در این هنگام رو به من کرد و فرمود: «ابدا چنین نیست!... هرگز همسری بهتر از او نصیب من نشده است. خدیجه هنگامی به من ایمان آورد که همه مردم در کفر و شرک به سر می‏بردند. او ثروت خود را در سخت‏ ترین لحظات در اختیار من گذاشت. خدا از او فرزندانی نصیبم کرد که به دیگر همسرانم نداد».
خصوصیات حضرت خدیجه (س)

خدیجه از بزرگترین بانوان اسلام به شمار می‏رود . او اولین زنی‏ بود که به اسلام گروید ; چنان که علی‏ بن ابی‏طالب (ع) اولین‏ مردی بود که اسلام آورد . اولین زنی که نماز خواند ، خدیجه بود. او انسانی روشن بین و دور اندیش بود . با گذشت ، علاقه‏ مند به‏ معنویات ، وزین و با وقار ، معتقد به حق و حقیقت و متمایل به‏اخبار آسمانی بود . همین شرافت‏ برای او بس که همسر رسول خدا (ص) بود و گسترش اسلام به کمک مال و ثروت او تحقق یافت .

خدیجه از کتب آسمانی آگاهی داشت و علاوه بر کثرت اموال و املاک، او را «ملکه بطحاء» می‏گفتند . از نظر عقل و زیرکی نیزبرتری فوق العاده‏ ای داشت و مهمتر اینکه حتی قبل از اسلام وی را«طاهره‏» و «مبارکه‏» و «سیده زنان‏» می‏خواندند .

جالب این است او از کسانی بود که انتظار ظهور پیامبر اکرم (ص) می‏کشید و همیشه از ورقه‏بن نوفل و دیگر علما جویای نشانه‏ های‏ نبوت می‏شد . اشعار فصیح و پر معنای وی در شان پیامبر اکرم (ص) از علم و ادب و کمال و محبت او به آن بزرگوار حکایت می‏کند .

نمونه‏ ای از اشعار خدیجه در باره پیامبراکرم (ص) چنین است :

فلواننی امسیت فی کل نعمه و دامت لی الدنیا و تملک الاکاسره

فما سویت عندی جناح بعوضه اذا لم یکن عینی لعینک ناظره

اگر تمام نعمتهای دنیا از آن من باشد و ملک و مملکت کسراها وپادشاهان را داشته باشم ، در نظرم هیچ ارزش ندارد زمانی که چشم‏ به چشم تو نیافتند .

دیگر خصوصیت‏ خدیجه این است که او دارای شم اقتصادی و روح ‏بازرگانی بود و آوازه شهرتش در این امر به شام هم رسیده بود .

البته سجایای اخلاقی حضرت خدیجه چنان زیاد است که قلم از بیان‏ آن ناتوان است . پیامبر اکرم (ص) می‏فرماید : «افضل نساء اهل الجنه خدیجه بنت‏ خویلد و فاطمه بنت محمد ومریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم .»

چه می‏توان گفت در شان کسی که مایه آرامش و تسلای خاطر رسول‏خدا (ص) بود ؟ ! در تاریخ می‏خوانیم : «حضرت محمد (ص) هر وقت از تکذیب قریش و اذیت‏های ایشان‏ محزون و آزرده می‏شدند ، هیچ چیز آن حضرت را مسرور نمی‏کرد مگریاد خدیجه ; و هرگاه خدیجه را می‏دید مسرور می‏شد»

ذهبی می‏گوید : مناقب و فضایل خدیجه بسیار است ; او از جمله‏ زنان کامل ، عاقل ، والا ، پای‏بند به دیانت و عفیف و کریم و ازاهل بهشت‏بود . پیامبر اکرم (ص) کرارا او را مدح و ثنا می‏گفت‏و بر سایر امهات مومنین ترجیح می‏داد و از او بسیار تجلیل می‏کرد. به حدی که عایشه می‏گفت : بر هیچ یک از زنان پیامبر (ص) به‏ اندازه خدیجه رشک نورزیدم و این بدان سبب بود که پیامبر (ص)بسیار او را یاد کرد .
خدمات حضرت خدیجه به اسلام

حضرت خدیجه علیهاالسلام در 24 سال زندگی مشترک با پیامبر گرامی اسلام، خدمات بسیاری برای آن بزرگوار و دین اسلام انجام داد. حمایت‏های مالی، روحی، عاطفی از حضرت محمد صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله ، تصدیق و تأیید پیامبر در روزگاری که هیچ کس تأییدش نمی‏کرد و یاری ایشان در برابر آزار مشرکان، گوشه‏ هایی از این خدمات ارزشمند است. حضرت خدیجه علیهاالسلام پس از ازدواج با پیامبر، دارایی‏اش را به ایشان بخشید تا آن را هرگونه می‏خواهد مصرف کند. رسول گرامی اسلام در این زمینه می‏فرماید: «هیچ ثروتی به اندازه ثروت خدیجه علیهاالسلام برای من سودمند نبود».

حضرت خدیجه علیهاالسلام ، این بانوی بزرگوار نه تنها از عمق جان به رسالت پیامبر ایمان آورد، بلکه او را در برابر سختی‏ها و تکذیب مشرکان و بدخواهان یاری داد. تا زنده بود، اجازه نداد آزار و شکنجه مشرکان بر رسول خدا صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏آله سخت آید. هنگامی که رسول الله صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله با باری از مصیبت و اندوه به خانه می‏آمد، خدیجه او را دلداری می‏داد و نگرانی را از ذهن و خاطرش می‏زدود.
آخرین مال

اموال حضرت خدیجه علیهاالسلام به عنوان ابزاری مناسب از همان ابتدا در خدمت اسلام و پیشرفت آن قرار گرفت. جالب این که آخرین بخش از دارایی خدیجه توسط امیر مؤمنان در سفر هجرت به مدینه صرف شد.

پیامبراکرم صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله سه شبانه روز در غار ثور ماند، امیر مؤمنان نیز شبانه خود را به غار رساند و آذوقه و لوازم سفر را آورد. در آن‏جا حضرت به علی علیه‏السلام فرمود: «امانت‏های زیادی نزد من است، به بالای ابطح (تپه‏ای در مکه) برو و صبح و شب با صدای بلند بگو: هر کسی نزد محمد امانت و یا ودیعه‏ ای دارد بیاید و تحویل بگیرد. یا علی! بعد از این با هیچ حادثه‏ای ناگوار مواجه نخواهی شد تا این که نزد من برسی. امانت‏های مردم را آشکارا تحویل بده. ای علی! تو را

سرپرست دخترم فاطمه قرار دادم و خدا را مراقب شما.

از آخرین باقی‏مانده اموال خدیجه برای خود و فاطمه و هر کس از بنی هاشم که قصد همراهی با شما را دارد، شتر و زاد و توشه بخر و بعد از رد امانت‏ها، دیگر درنگ نکن... .»

ابوعبیده (نوه عمار یاسر) می‏گوید: «فرزند ابی رافع این مطالب را به نقل از پدرش گفت. من پرسیدم: مگر رسول خدا مال و ثروتی قابل توجه داشت که دو شتر برای سفر خودش خرید و به امیر مؤمنان هم سفارش کرد زاد و توشه دیگر مهاجران را تهیه کند؟

ابی رافع پاسخ داد: پدرم گفت: پیامبر صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله فرمود: هیچ مال و ثروتی برای من سودمندتر از اموال خدیجه نبود. ابی رافع افزود: پدرم گفت: از آخرین موارد مصرف اموال خدیجه خرید زاد و توشه برای مسلمانان مستضعف بود که قصد داشتند به مدینه هجرت کنند.

سفر اکثر مسلمانان با اموال خدیجه ممکن شد. آخرین آن‏ها هم قافله ‏ای بود که امیر المؤمنین آن را سرپرستی کرد.
منزلت حضرت خدیجه نزد پیامبر (ص)

پیامبر پس از خدیجه تا آخر عمر خدیجه را فراموش نکرد و هر از چند گاهی از او تقدیر و تمجید می‏کرد. عایشه گفته است: «رسول خدا صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله‏ وسلم از خانه بیرون نمی‏رفت مگر این که به نوعی از خدیجه یاد می‏کرد و از وی به نیکی ستایش می‏نمود. روزی او را به یاد آورد. رشک و حسد وجودم را فرا گرفت. گفتم آیا او بیش از یک پیرزن بود؟ خداوند زن بهتری به تو عطا فرموده است. پیغمبر خشمگین شد. آن گاه فرمود: سوگند به خدا، پروردگار بهتر از او را به من نداد. او به من ایمان آورد در هنگامی که مردمان به من کفر می‏ورزیدند. و از او به من فرزندانی عطا کرد در حالی که مرا از فرزندانِ دیگر زنان محروم نمود». عایشه گفت: «با خود گفتم دیگر هرگز خدیجه را به بدی یاد نخواهم کرد».
سخنان دانشمندان درباره خدیجه

زبیر بن بکّار گفته است: خدیجه، در عصر جاهلیّت «طاهره» خوانده می‏شد.

هشام بن محمّد: رسول خدا خدیجه را دوست داشت و به او احترام می‏گذارد و در بعضی کارها با او مشورت می‏کرد. او وزیر صدق و راستی بود و نخستین زنی است که به پیامبر ایمان آورد و پیامبر تا وقتی‏که خدیجه زنده بود، هرگز همسر دیگری برنگزید. تمام فرزندانش بجز ابراهیم از خدیجه بودند.

رسول خدا صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله ‏وسلم فرموده است:

سمیّه قرّاعه گفته است: تاریخ در مقابل عظمت حضرت خدیجه سر فرود می‏آورد و در برابرش متواضعانه و دست بسته می‏ایستد.
مقام خدیجه در بهشت

از فضیلت‏های حضرت خدیجه علیهاالسلام ، مقامی است در بهشت که از سوی خداوند به ایشان وعده داده شده است. پیامبراکرم صلی‏ الله ‏علیه‏ و‏آله نیز بارها این مسئله را به خدیجه بشارت می‏داد و می‏فرمود: «در بهشت، خانه‏ ای داری که در آن رنج و سختی نمی‏بینی.» امام صادق علیه‏السلام نیز می‏فرماید: هنگامی که خدیجه وفات یافت، فاطمه خردسال بی‏تابی می‏کرد و گرد پدرش می‏گشت و سراغ مادر را از او می‏گرفت. پیامبر از این حالت دخت کوچکش بیشتر محزون می‏شد و دنبال راهی بود تا او را آرام کند. فاطمه همچنان بی‏تابی می‏کرد تا اینکه جبرئیل بر پیامبر نازل شد و فرمود: «به فاطمه سلام برسان و بگو مادرت در بهشت خانه‏ ای کنار آسیه، همسر فرعون و مریم، دختر عمران نشسته است.» هنگامی که فاطمه این سخن را شنید، آرام گرفت و دیگر بی‏تابی نکرد.
وصیت‏ حضرت خدیجه

حضرت خدیجه (س) سه سال قبل از هجرت بیمار شد . پیغمبر (ص) به عیادت وی رفت و فرمود : ای خدیجه ، «اما علمت ان الله‏ قد زوجنی معک فی الجنه‏» ; آیا می‏دانی که خداوند تو را دربهشت نیز همسرم ساخته است ؟ !

آنگاه از خدیجه دل جویی و تفقد کرد ; او را وعده بهشت داد ودرجات عالی بهشت را به شکرانه خدمات او توصیف فرمود .

چون بیماری خدیجه شدت یافت ، عرض کرد : یا رسول الله ! چندوصیت دارم : من در حق تو کوتاهی کردم ، مرا عفو کن .

پیامبر (ص) فرمود : هرگز از تو تقصیری ندیدم و نهایت تلاش‏ خود را به کار بردی . در خانه ‏ام بسیار خسته شدی و اموالت را درراه خدا مصرف کردی .

عرض کرد : یا رسول الله ! وصیت دوم من این است که مواظب این‏ دختر باشید . و به فاطمه زهرا (س) اشاره کرد . چون او بعد ازمن یتیم و غریب خواهد شد . پس مبادا کسی از زنان قریش به اوآزار برساند . مبادا کسی به صورتش سیلی بزند . مبادا کسی بر اوفریاد بکشد . مبادا کسی با او برخورد غیر ملایم و زننده‏ ای داشته‏ باشد .

اما وصیت‏ سوم را شرم می‏کنم برایت‏ بگویم . آن را به‏ فاطمه عرض می‏کنم تا او برایت‏ بازگو کند . سپس فاطمه را فراخواند و به وی فرمود : «نور چشمم ! به پدرت رسول الله بگو :مادرم می‏گوید : من از قبر در هراسم ; از تو می‏خواهم مرا درلباسی که هنگام نزول وحی به تن داشتی ، کفن کنی .»

پس فاطمه زهرا (س) از اتاق بیرون آمد و مطلب را به پیامبر(ص) عرض کرد . پیامبر اکرم (ص) آن پیراهن را برای خدیجه‏ فرستاد و او بسیار خوشحال شد . هنگام وفات حضرت خدیجه ، پیامبراکرم (ص) غسل و کفن وی را به عهده گرفت . ناگهان جبرئیل درحالی که کفن از بهشت همراه داشت ، نازل شد و عرض کرد : یا رسول‏ الله ، خداوند به تو سلام می‏رساند و می‏فرماید : «ایشان اموالش‏را در راه ما صرف کرد و ما سزاوارتریم که کفنش را به عهده‏ بگیریم .»
 
وفات خدیجه (س)

خدیجه در سن 65 سالگی در ماه رمضان سال دهم بعثت در خارج ازشعب ابوطالب جان به جان آفرین تسلیم کرد . پیغمبر خدا (ص)شخصا خدیجه را غسل داد ، حنوط کرد و با همان پارچه‏ ای که جبرئیل‏ از طرف خداوند عزوجل برای خدیجه آورده بود ، کفن کرد . رسول‏ خدا (ص) شخصا درون قبر رفت ، سپس خدیجه را در خاک نهاد وآنگاه سنگ لحد را در جای خویش استوار ساخت . او بر خدیجه اشک‏ می‏ریخت ، دعا می‏کرد و برایش آمرزش می‏طلبید . آرامگاه خدیجه درگورستان مکه در «حجون‏» واقع است .

رحلت‏ خدیجه برای پیغمبر (ص) مصیبتی بزرگ بود ; زیرا خدیجه‏ یاور پیغمبر خدا (ص) بود و به احترام او بسیاری به حضرت محمد(ص) احترام می‏گذاشتند و از آزار وی خودداری می‏کردند .
سلام ودرود خداوند بر آن بانوی بزرگوار وهمسر بزرگوارش پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد (ص) وختم قرآن وختم صلوات جهت آرامش روحشان وفداکاریهایی که برای مسلمانان ومردم انجام دادند.
یادشان گرامی وراهشان پررهرو باد
وسلام ودرود وختم قرآن وختم صلوات برارواح مطهر 14 معصوم وشهیدان ازصدرتابدر ودفاع مقدس وامام شهیدان روح الله و2فرزندمرحوم وهمسرباوفایش
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم



برچسب‌ها: حضرت خدیجه- حضرت محمد

تاریخ : شنبه 94/4/6 | 1:24 صبح | نویسنده : محب و خادمه آل نبی(ص) | نظر
       


.: Weblog Themes By Slide Skin:.